دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 4784
تعداد نوشته ها : 2
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
بسم الله الرحمن الرحيم
سال ها پيش در كتاب چهل حديث حضرت امام خميني سلام الله عليه مقايسه دانش ها بر مبناي سودمندي آنها را مطالعه كرده بودم.
امروز اما از شاگرد علامه ايشان، گسترده آن مقايسه را در مقدمه ي كتاب پر ارزش و جديدي ديدم كه بنا دارم انشاء الله به مرور براي انتشار در وبلاگ ملكوتي ها آماده كنم

مقدمه كتاب صورت و سيرت انسان در قرآن قسمت اول

غالب علوم اسلامي، سودمند است، اما آن علمي كه مستقيما با شناخت جان آدمي و فضيلت، رذيلت، سعادت، شقاوت، بهشت، دوزخ و سرانجام، جلال و جمال انسان ارتباط دارد، گذشته از جنبه علمي و آموزشي، داراي صبغه عملي يعني تزكيه و تهذيب نيز هست؛ از اين رو اثري سودمندتر از ديگر بحثها داشته و مسئله معرفت نفس كه انسان را به معرفت رب هدايت مي‏كند با شناخت حقيقت انسان، پيوند عميق تري دارد.
رابطه انسان شناسي با علوم گوناگون
بحث انسان شناسي، علاوه بر اهميت اخلاقي و ضرورت انطباق كارهاي انسان از آن جهت كه انسان است با حدود ترسيم شده در قرآن، از جهتي ديگر نيز داراي اهميت است و آن، تأمين اصل موضوعي براي همه علوم انساني از حكمت و كلام و عرفان گرفته تا ادبيات، هنر، اقتصاد، سياست، فقه، حقوق، جامعه شناسي، روان شناسي و...
ترديدي نيست كه هيچ علم انساني بدون شناخت انسان، به دست نمي‏آيد و چون حقيقت انسان را روح او تشكيل مي‏دهد، بدون شناخت روح و روان انسان، شناسايي او ناممكن است و چون روح انسان، مجرّد است، بدون هستي ‏شناسي و معناي وجود مجرّد، شناخته نمي شود؛ زيرا در بحث هستي‏شناسي، دو نحوه وجود مجرّد ومادّي و احكام و لوازم هر كدام، مشخص مي‏شود.
هستي‏ شناسي نيز در حدّ خود، وابسته به جهان بيني الهي است. چون در جهان بيني الهي معلوم مي‏گردد كه در نظام هستي يك موجود واجب، به نام خدا، هست و بقيه همگي به عنوان فيض خدا از او نشأت گرفته اند. پس مسير شناخت انسان از جهان بيني الهي به هستي‏شناسي و از هستي شناسي به انسان شناسي، منتهي مي‏شود و اين شناخت، اصل موضوعي و پيش فرض همه علوم انساني، قرار مي‏گيرد و از همين زاويه، نقش حلال و حرام در مباحث اقتصاد و ديگر علوم انساني به خوبي روشن مي‏گردد.
اما انسان شناسي نسبت به علوم تجربي، گرچه ارتباط مبدأي ندارد ولي بهره برداري از علوم تجربي نيز چون درقلمرو انسانيت انسان است به انسان شناسي متكي است و بخشي از علوم تجربي كاملا به انسان شناسي، وابسته است.
مثلا در پزشكي، شناخت درد و درمان و معالجه انسان، بدون انسان شناسي ميسر نيست؛ زيرا همان گونه كه سلامتي‏هايي برتر از حد فرشتگان براي او هست، چنانكه قرآن درباره ابراهيم خليل از سلامت قلب او با عظمت ياد كرده و مي‏فرمايد: (و إن من شيعته لإبراهيم  إذجاء ربّه بقلبٍ سليمٍ)[1] بر همين منوال، بيماري‏هايي در انسان يافت مي‏شود كه در هيچ حيواني ديده نمي‏شود.
قرآن در اين زمينه به بيماري قلبي برخي، اشاره ها دارد. مثلا كساني را كه با شنيدن صداي نامحرم تحريك مي‏شوند و به طمع مي‏افتند، گرفتاراني از اين دست مي‏شمارد و همسران پيامبر را از نازك كردن صداي خويش در مقابل آنها بر حذر مي‏دارد: (... إن اتّقيتنّ فلا تَخْضعْن بالقوْل فيطمع الّذي في قلبه مرض)[2].
-----------------------------------

پانوشتها:

[1] ـ سوره صافّات، آيات 83 ـ 84.
[2] ـ سوره احزاب، آيه 32. صورت و سيرت انسان در قرآنصفحه 23

براي علاج چنين موجودي بايد راه درمان را چنان پيمود كه بدنش در خدمت روح ملكوتي او قرار بگيرد و اين حقيقت در دامپزشكي، مفهومي ندارد.
انسان روزي را در پيش دارد كه نه مال، ياريش مي‏رساند و نه فرزند و تنها گوهر پذيرفتني از او قلب سليم است: (يوم لا ينفع مال و لا بنون  إلاّ من أتي اللهَ بقلبٍ سليمٍ)[1] البته اموري كه صرفا به طبيعت انسان باز مي‏گردد بيرون از اين بحث است؛ زيرا بدن طبيعي نسبت به حقيقت انسان بيش از سايه اي به حساب نمي‏آيد و سرانجام هم پوسيدني و تغيير و تبديل شدني است.
بنابراين اگر كسي حقيقت انسان را جان او كه موجودي ملكوتي است بداند كه: «أصل الإنسان لبّه»[2] و اين موجود ملكوتي را بر اساس هستي‏شناسي توحيدي بشناسد و هستي‏شناسي توحيدي را در سايه معرفت خدا شكل بدهد، در معالجه انسان هرگز او را با دام يكسان نمي‏بيند و سخن از بيماري‏هاي مشترك بين انسان و دام به ميان نمي‏آورد و براي شناسايي درمان انسان، به حيوانات آزمايشگاهي، متوسل نمي‏شود و از هر دارويي استفاده نمي‏كند؛ زيرا هر غذا و داروي ناپاك و مصرف شده به وسيله انسان، در دو قوس نزول و صعودِ او، تأثير اساسي و ظهوري تغييرناپذير دارد.
در قوس نزول، تنزّل كرده و به صورت نسل او ظهور مي‏كند و فرزنداني ناصالح، تحويل مي‏دهد. بر همين اساس امام صادق (عليه السلام) مال حرام را در نسل‏هاي آينده انسان، مؤثّر مي‏دانند ومي‏فرمايند: «كسب الحرام يبين في الذّرّية»[3].
در قوس صعود نيز همين غذا و داروها به انديشه، تبديل مي‏گردد. هرگز خوردني‏ها و نوشيدني‏هاي حرام، برهان عقلي و عرفان نظري نمي‏شود. بلكه در سير

پانوشتها:
[1] ـ سوره شعراء، آيات 88 ـ 89.
[2] ـ بحار، ج 1، ص 82، ح 2.
[3] ـ كافي، ج 5، ص 124، ح 4.

صعودي خود به مغالطات، شبهات، موهومات، رسومات و رسوبات جاهلي تبديل مي‏گردد؛ از اين رو بزرگاني همچون «بوعلي سينا» تعهّد سپردند كه هرگز براي درمانِ بيماري از شراب استفاده نكنند.
در مقابلِ انبيا، كم نبودند گمراهاني كه با آن همه مغالطه ها و موهومات، خود را صاحب برهان ناب و بينايي كامل مي‏ديدند و فرستاده خدا را گاهي به سفاهت و كم خِردي متّهم مي‏كردند: (إنّا لَنَراكَ في سفاهة)[1] و گاهي به انحراف و گمراهي: (إنّا لنراك في ضلال مبين)[2].
اما با توجه به اين كه (لَنَراك) يعني ما چنين مي‏بينيم، خداوند بر اساس برهان در پاسخ مي‏فرمايد: آنها كه نابينايند، چگونه ادعاي ديدن دارند: (انهم كانوا قوما عمين)[3].
در اين جهان، مدعيان دروغين نبوّت با «نحله هاي» خود ساخته به مبارزه با «ملّت هاي» انبيا آمده اند ودر اين بحثِ «مِلَل و نِحل»، انسان هاي فراواني همواره گرفتار بوده اند. اما در قيامت، همه راستگو و صادق اند و بسان انسان خفته، همه اعضا و جوارح از حيطه اختيار آنها خارج و تنها ملكات و سجايا و اوصاف انساني كه هرگز اهل دروغ نيست، سخن مي‏گويد بلكه هر كسي با لحن قول خود شناسايي مي‏شود، آن گونه كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در دنيا صاحبان نفاق را با لحن كلامشان، مي‏شناخت و قرآن كريم در اين باره، چنين مي‏فرمايد: (ولتعرفنّهم في لحن القول)[4] .

پانوشتها:
[1] ـ سوره اعراف، آيه 66.
[2] ـ سوره اعراف، آيه 60.
[3] ـ سوره اعراف، آيه 64.
[4] ـ سوره محمّد (صلي الله عليه و آله و سلم)، آيه 30. البتّه تعبير اين آيه شريفه خطاب به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين است كه: «اگر خدا مي‏خواست، منافقين را با لحن قول مي شناختي و اين دلالت بر فعليّت شناخت، ندارد. امّا با توجّه به آيه 94 سوره توبه كه مي فرمايد: (وسيري اللّه عملكم ورسوله) معلوم مي‏شود كه خدا چنين اراده اي داشته و رسولش را حتّي با توجّه به ظاهر منافقين، بر درون آنها آگاه كرده است.


نتبجه اين بحث، آن است كه انسان شناسي نه تنها در علم اخلاق و رهيابي به كيفيت تزكيه روح و تضحيه نفس، مؤثّر است بلكه از پيش‏فرض‏هاي علوم مختلف نير بوده و با تثبيت آن مسايل بسياري از علوم انساني و تجربي كار آمد خواهد شد.
ما صاحب هر رشته از رشته هاي علو م باشيم، سرانجام آن را رها مي‏كنيم و عازم سفر به ديار ابدي خواهيم بود و در اين سفر بايد چيزي به همراه داشته باشيم. بهترين توشه اين راه، علم صائب و عمل صالح است و بهترين راه عالم شدن، خداشناسي است و مهم ترين و نزديك ترين راه خداشناسي نيز خود شناسي است. اگر انسان، خود را شناخت، ذات اقدس اله را بهتر و آسان‏تر مي‏شناسد و اسماء و صفات و افعال و آثار او را مي‏فهمد و هميشه به ياد او خواهد بود.
منبع:[صورت و سيرت انسان در قرآن -  صفحه-25-21]

دسته ها :
چهارشنبه بیست و پنجم 10 1392

بسم الله الرحمن الرحيم

مسابقه ملكوت فرصتي براي انسانهاست، تا با ملكوتي ها آشنا شوند.

دسته ها :
چهارشنبه بیست و پنجم 10 1392
X